سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام درجنگ خندق

شاعر : مهدی مردانی
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع لن
قالب شعر : ترجیع بند

«هل من مبارز» نعره دنیا را تکان می‌داد            در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان می‌داد

اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش            لبخند شیطان را به پیغمبر نشان می‌داد


«یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر می‌پرسید            آن روز ایـمـان مـدیـنـه امتـحان می‌داد

هرکس قدم پس می‌کشید و با نگاه خود            بـار امـانت را به دوش دیگـران می‌داد

با شـانـه خـالی کـردن مـردان پـوشالی            کـم کـم رجـزها مـزهٔ زخـم‌زبـان می‌داد

رخصت به تیغم می‌دهی؟ این را علی پرسید            مردی که خاک پاش بوی آسمان می‌داد

فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی            آری همیشه پاسخـش را مهربان می‌داد

یک ضربۀ حیدر به خندق برتر از عالم

بی‌مهر او عـالم نمی‌ارزد به یک درهم

«هل من مبارز» نعره گویا از جگر می‌زد            فـریـاد او بر قـامت شهـری تبـر می‌زد

او می‌خروشید و رجز می‌خواند و بر می‌گشت            او مثل موجی بود که بر صخره سر می‌زد

کم کم هـوا حـتی نـفـس را بـند می‌آورد            نبـض مدینه پشت خـنـدق تـنـدتر می‌زد

زن‌ها میـان خانـه‌ها شـیون به‌ پا کردند            انگار تک‌تک خانه‌ها را نعره در می‌زد

فـریاد؛ بغـض بـچـه‌های شهـر را بلعید            ساکت که می‌شد، دیو فریادی دگر می‌زد

یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید            لب‌های شیرین علی حرف از خطر می‌زد

فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید            مثل عقابی در قفس که بال و پر می‌زد

یک ضربۀ حیدر به خندق برتر از عالم

بی‌مهر او عـالم نمی‌ارزد به یک درهم

«هل من مبارز» باز زانوی علی تا شد            این بار دیگر اذن مـیدان یک تـمـنا شد

فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»            خندید، بند از دست‌های شیر حق وا شد

شمع شهادت شعله‌ور بود و خدا می‌دید            پـروانه در آتـش بـدون هـیـچ پـروا شـد

برقی زد آهـن، پـاره شد بـند دل دشمن            تا تـیغـه‌های ذوالفـقـار از دور پـیدا شد

تا انعکـاس صـورتش بر ذوالفـقار افتاد            ابـرو گـره زد تـیـغ روی تـیـغ زیبا شد

مثل عـقـابی در نگاه عَـمرو می‌چرخید            فـرصت برای تـیـز پـروازی مـهـیا شد

اینک رجـزها تن به لالی داده بـودند و            طوفـانی از نام عـلی در دشت برپـا شد

اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز            دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد

تا لا فـتی الّا عـلی را آسـمان می‌خواند            لا سیـف الّا ذوالفـقار این گونه معنا شد

در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد            آری عـلی با ضـربـتـی عـالی اعـلا شد

یک ضربۀ حیدر به خندق برتر از عالم

بی‌مهر او عـالم نمی‌ارزد به یک درهم

نقد و بررسی

در شعر بالا سه غزل دنبال هم آورده شده که این شعر باید یا ترکیب بند و یا ترجع بند باشد و در تعریف شعر ترجیع بند یا ترکیب بند باید یک بیت برگردان ما بین دو غزل آوره شود و نمی توان دو غزل را بدون بیت رابط دنبال هم آورد مگر آنکه دو غزل جدا گانه باشه با توجه به اینکه این اصل در شعر بالا رعایت نشده است بیت زیر به منظور رفع نقص اضافه شد



یک ضربۀ حیدر به خندق برتر از عالم            بی‌مهر او عـالم نمی‌ارزد به یک درهم